آنچه که در پی می خوانید، درد دل و خواسته دامداری است پیشرو که برای بهبود نژاد دام های سنگین کشورمان به ویژه هلشتاین، طی سفری چند ماهه به کانادا و گزینش بالغ بر 2500 دام زنده موفق شد پس از سال ها برای اولین بار این تعداد دام که از ذخایر ژنتیکی آمریکای شمالی به ویژه کشور پاک کانادا بودند را در چند پرواز طولانی از آن کشور به مسکو و از مسکو به ایران بیاورد و در دامداری اش در حاشیه شهر گرگان (گلستان) به عنوان یک منبع انتقال دام های پر تولید، تکثیر و در سراسر کشور توزیع کند.
احمد قلندری با حادثه ای کم نظیر در تاریخ دامپروری کشور مواجه شد؛ طلبکار ایشان از دادگاهی حکم کسر اموالی شامل این گنجینه بی نظیر ژنتیکی دام هایش را گرفت؛ حکمی کم سابقه که طبق آن شبانه و شتابزده، دام ها را با استرس تمام و به دور از قواعد متعارف و ابتدایی با کامیون هایی از دامداری خارج کردند؛ دام های آبستن با پستان های پر از شیر که ساعتی بعد می بایست به شیردوشی بروند! هیچ مقام و دستگاهی هم به رغم تلاش و اقدام نتوانست جلوی این حکم کم نظیر دادگاه را بگیرد و یا برایش طلب استمهال کند.
به هر حال، این نوشته و عکس ها را فقط برای عبرت تاریخی و سرنوشت بی سرانجام یک دامدار پیشرو انعکاس می دهیم تا مگر تکانه ای باشد برای حمایت از کالاها و تولید داخل که شاید به این شکل و شیوه دیگر تکرار نشود.
«احمد قلندری» که به این روز افتاده است تقاضا دارد مهندس حجتی که برای افتتاح واحدهای متعدد و مختلف، حتی در ابعادی بسیار کوچکتر از این دامداری حضور می یابد، به این واحد آسیب دیده (حال به هر دلیل)، نیز که قصد دارد از فرانسه دام های نژاد مونته بیلیارد وارد کند و احتیاج به حمایت دارد سری بزند و با حضورش این چراغ خاموش شده را یک بار دیگر روشن کند.
این کمترین توقع احمد قلندری یکی از پیشکسوتان پیشرو صنعت دامپروری کشور است که می خواهد دامداری به فنا رفته اش را مجددا احیا کند.
متن این یادداشت تلگرامی و مختصر ایشان که البته در مورد نگارنده این سطور محبت فراوان ابراز داشته به شرح زیر است:
آقاى انصارى عزيز!
مطالب بسيار ارزنده و علمى شما در مورد تحول در امر اصلاح نژاد دام كشور را خواندم، بسيار خوشحالم كه در اين كشور هم از اين كارها ميشه !!!!!
ولى واقعا هيچ مسؤولى در ايران نميدانه كه يك بدبختى در يك مزرعه شخصى خودش ساليان متمادى داشته اين كار را انجام ميداده !!!!
آيا هيچ كسى يا بهتر بگويم فريادرسى نيست كه از خودش بپرسه در گوشه اين مملكت چه اتفاقى افتاده !!
بله حتما نيست، آقاى انصارى، سال ١٣٦٠ با چند راس گاو جنگلى كارم را شروع كردم و عاشقانه شب و روز براى اصلاح نژاد دام هايم زحمت كشيدم و با اطلاعات روز دنيا و با بهترين شيوه هاى مديريتى به توليد اين كشور كمك كردم، از طوفان ها گذشتيم تا به مقصد برسيم و رسيديم ولى با چه قيمتى !!!
شما از ابتدا به عنوان كسى كه هميشه يار و ياور دامدارها و توليد كنندگان بوديد و هستيد و در جريان اتفاقات به وجود آمده در شركت تكنام بوديد و بحث بى مهرى ها را به قلم آورديد و در زمان خودش دفاعيات بيطرفانه اى نموديد اما دريغ از يك كلمه حرف و دفاع از توليد ملى كشور از طرف دستگاه متولى !!!!
چرا؟ به خاطر اينكه ما انسان هاى بى تفاوتى شده ايم .
به نظر شما آيا وقتش نرسيده كه اين آقايان سرى هم به ما بزنند؟ مثلا آقاى وزير وقت نداره از گاودارى خالى يكى از قديمى ترين دامداران اين كشور كه به عنوان يك سرباز كهنه كار هميشه براى توليد غذای انسان فعاليت نموده است سرى بزند و حداقل بگويد چه بلايى به سرت آمده !!!!
حتما بايد سيل، زلزله، طوفان و … بياد كه بگوييم بلاياى آسمانى يا غير مترقبه وارد شده؟ نه عزيزانم، بعضى وفت ها هم بلايى سرت مي آورند و صدايش را در نميارند.
بلایی كه به ناحق برخى به سر من آوردند در پيشگاه خداوند محفوظ است، آنهايى كه نمي دانند كه هيچ، ولى آنهايى كه واقعيت را مي دانند چرا كارى نكردند؟ !!
يعنى بعد از ٣٧ سال گاودارى كردن، اميد به ادامه كار و رونق مجدد در كسب و كار حق من نيست؟ !!!!!
آقاى انصارى؛ در شهريور ٩٦ به لحاظ بيمارى، پيوند كبد شدم و امروز با لطف و كرم پروردگار و بهبودى و سلامتى در محيط گاودارى خالى به زندگى ادامه ميدم و اميدوارم يك روز هم دوربين قشنگت را بردارى و بيايى اينجا از نزديك با واقعيت روبرو بشى و ببينيد چه سرمايه هنگفت ملى اين مرز و بوم در خطر نابوديست !!!!!